کد مطلب:149222 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:178

استفاده از وسیله ی نامقدس برای هدف مقدس
از این [مطلب] یك مطلب بالاتری پیدا شد، كه این نكته را باز مرحوم حاجی نوری در لؤلؤ و مرجان كاملا ذكر كرده است و آن این است كه عده ای آمدند گفتند گریه ی بر امام حسین ثوابش آنقدر زیاد است كه از هر وسیله ای برای این كار می شود استفاده كرد. یك حرفی را امروزیها در آورده اند - در مكتب ماكیاول و امثال او - كه می گویند


هدف وسیله را مباح می كند؛ هدفت خوب باشد وسیله ات هر چه شد. اینها هم گفتند: ما اینجا یك هدف مقدس و منزه داریم و آن گریستن بر امام حسین علیه السلام است. حالا این گریستن روی چه فلسفه ای است، كاری به آن ندارند؛ باید گریست. بسیار خوب، باید گریست. به چه وسیله بگریانیم؟ به هر وسیله كه شد. هدف كه مقدس است، وسیله هر چه شد، اگر یك تعزیه های اهانت آور هم بسازیم درست است یا درست نیست، گفتند: اشكی جاری می شود یا جاری نمی شود؟ همین قدر كه اشك جاری می شود، هر كاری كردید كردید. شیپور بزنیم، طبل بزنیم، معصیت كاری كنیم، به بدن مرد لباس زن بپوشانیم، عروسی قاسم درست كنیم، جعل و تحریف كنیم. گفتند: در دستگاه امام حسین این حرفها مانعی ندارد. دستگاه امام حسین علیه السلام از دستگاه دیگران جداست. اگر اینجا دروغ گفتی، بخشیده است؛ جعل كردی، بخشیده است؛ تحریف كردی، بخشیده است؛ شبیه سازی كردی، بخشیده است؛ به تن مرد لباس زن كردی، بخشیده است؛ هر گناهی كه اینجا كردی، بخشیده است. هدف خیلی مقدس است. در نتیجه یك افرادی در این قضیه دست به جعل و تحریف زده اند كه انسان تعجب می كند.

در ده پانزده سال پیش رفته بودم اصفهان. مرد بزرگی آنجا بود، مرحوم آقا شیخ محمدحسن نجف آبادی اعلی الله مقامه. من تازگی در جایی یك روضه ای شنیده بودم كه تا آن وقت نشنیده بودم و آن روضه خوان - كه اتفاقا تریاكی هم بود - این روضه را كه خواند، به قدری مردم را گریاند كه حد نداشت، و خیلی هم عجیب بود. داستان یك پیرزنی [است] كه در زمان متوكل می خواهد به زیارت امام حسین علیه السلام برود و آن وقت دستها می بریدند و چنین و چنان می كردند. این زن بارها می آید و خلاصه آخرش رساند به آنجا كه این زن را بردند و در دریا انداختند تا او را غرق كنند. در همان حال این زن فریاد كرد: یا اباالفضل العباس! عن قریب كه داشت غرق می شد، سواری آمد در همان دریا و گفت كه ركاب اسب مرا بگیر. ركابش را گرفت. پیرزن گفت تو چرا دستت را دراز نمی كنی؟ گفت آخر من دست در بدن ندارم. خیلی مفصل گفت و خیلی هم گریه گرفت.

من این را برای مرحوم آقا شیخ محمدحسن نجف آبادی نقل كردم. ایشان گفت كه بیا تاریخچه ی این [داستان] را من به تو بگویم كه از كجاست. گفت یك روزی در اصفهان در حدود بازار و مدرسه ی صدر مجلس روضه ای بود كه بزرگترین مجالس


اصفهان بود، حتی مرحوم حاج ملا اسماعیل خواجویی كه از علمای بزرگ اصفهان بود در آنجا شركت می كرد. (این قصه قبل از زمان ایشان بوده، ایشان هم از اشخاص معتبری نقل كردند.) واعظی را اسم برد، از معاریف هم بود، گفته بود كه من در آن جلسه خاتم بودم و قرار بود آخری باشم. منبریها كه می آمدند، هنر خودشان را برای گریاندن مردم اعمال می كردند. هر كس كه می آمد روی دست دیگری می زد، و بعد هم كه از منبر پایین می آمد، می نشست، می خواست هنر شخص بعد از خودش را ببیند. تا ظهر طول كشید. من دیدم هر كسی هر هنری داشت به كار برد، اشك مردم را گرفتند، فكر كردم من چه بكنم؟ همان جا نشستم و این قصه را جعل كردم. رفتم گفتم، كربلا كردم، بالا دست همه زدم. عصر همان روز وقتی كه رفتم در چهارسوق، مجلس روضه، دیدم آن كه قبل از من است، همین داستان را دارد بالای منبر می گوید، همین كه من پیش از ظهر جعل كردم. طولی نكشید كه در كتابها هم نوشتند و چاپ كردند.

این موضوع كه دستگاه حسینی یك دستگاه جدایی است و از هر وسیله ای برای گریاندن می شود استفاده كرد،این خیال، این توهم دروغ و غلط، یك عامل بزرگی شد برای جعل و تحریف،. مرحوم حاجی نوری كه این موضوع را در كتاب خودشان طرح كرده اند، این مرد بزرگوار، استاد مرحوم حاج شیخ عباس قمی- كه حتی بر حاج شیخ عباس ترجیح داشته به اعتراف خود حاج شیخ عباس و دیگران، و مرد فوق العاده متبحر و باتقوایی است - این مرد بزرگ می گوید: اگر این حرف درست باشد كه هدف وسیله را مباح می كند، پس دیگر اساسا چیزی در دنیا باقی نمی ماند؛ من این جور می گویم: یكی از هدفهای اسلامی ادخال سرور در قلب مؤمن است، یعنی انسان كاری بكند كه یك مؤمنی خوشحال بشود. این هست یا نه؟ می گوییم: بله. می گوییم هدف وسیله را مباح می كند؛ من برای اینكه فلان مؤمن خوشحال بشود، در حضورش غیبت می كنم چون از غیبت خیلی خوشش می آید. به من می گویند: داری گناه مرتكب می شوی! می گویم: خیر، هدف من مقدس است. من كه غیبت می كنم می خواهم كه او را سرگرم كرده باشم، می خواهم خوشحالش كرده باشم. بالاتر (این مثال را هم مرحوم حاجی نوری ذكر می كند)، یك كسی یك زن بیگانه را می گیرد و می بوسد. می گوییم حرام است، چرا این كار را می كنی؟ می گوید: نه، من با این كار این خانم را خوشحال كردم. ادخال سرور در قلب مؤمن مستحب است. دیگر به زنا هم می شود گفت، به شراب هم می شود گفت، به لواط هم می شود گفت. می گوید این چه غوغایی است؟!


این چه حرف شریعت خراب كنی است كه از هر وسیله ای جایز است برای گریاندن بر امام حسین استفاده كرد؟ به خدا قسم برخلاف گفته ی امام حسین است. امام حسین علیه السلام شهید شد كه اسلام بالا برود (و اشهد انك قد اقمت الصلاة و اتیت الزكاة و امرت بالمعروف و نهیت عن المنكر و جاهدت فی الله حق جهاده) [1] امام حسین كشته شد كه سنن و مقررات و قوانین اسلامی زنده شود، نه اینكه بهانه ای شود كه پا روی سنن اسلامی بگذارند. ما امام حسین را به صورت- العیاذ بالله - اسلام خراب كن در آورده ایم، امام حسینی كه ما در خیال خودمان درست كرده ایم اسلام خراب كن است.

حاجی نوری در كتاب نوشته است یكی از علمای نجف كه اهل یزد بود برای من نقل كرد، گفت من در جوانی یك سفری پیاده و از راه كویر به خراسان می رفتم. (شاید محروم بوده است.) در یكی از دهات حدود نیشابور و تربت مسجدی بود، من چون جایی نداشتم به مسجد رفتم. یك مردی آمد آنجا پیش نمازی كرد، مردم هم نماز خواندند. بعد رفتن منبر برای مردم صحبت كند. یك وقت با كمال تعجب دیدم كه فراش مسجد یك دامن سنگ آورد بالای منبر تحویل این آقا داد. حیرت كردم كه برای چیست؟ تا رسید به روضه و گریز. دستور داد چراغها را خاموش كردند. چراغها را كه خاموش كردند، دیدم شروع كرد به سنگ پراندن به مستمعین. فریاد آخ سرم، آخ دستم، آخ سینه ام بلند شد، غوغا شد. بعد چراغها را روشن كردند. دیدم سرها مجروح شده و باد كرده و مردم در حالی كه اشكشان می ریزد، بیرون می روند. رفتم سراغ او و گفتم آقا این چه كاری بود كردی؟ گفت من امتحان كرده ام، اینها با هیچ روضه ای گریه نمی كنند. چون گریه كردن بر امام حسین علیه السلام اجر و ثواب زیادی دارد و من دیدم راهش منحصر به این است كه با سنگ به سر اینها بزنم، از این راه اینها را می گریانم؛ چون هدف وسیله را مباح می كند. هدف، گریه بر امام حسین است ولو اینكه آدم یك دامن سنگ به سر مردم بزند!

پس این یك عامل خصوصی در این قضیه بوده است كه در این جعلها و تحریفها دخالت داشته است.

اینها بوده است كه انسان وقتی كه در تاریخ نگاه می كند، می بیند كه به سر این حادثه چه ها آورده اند! به خدا قسم حرف حاجی حرف راستی است. می گوید امروز


اگر كسی بخواهد بر امام حسین علیه السلام بگرید، بر این مصیبتهایش باید بگرید، بر این تحریفها و مسخها و دروغها باید بگرید.


[1] مفاتيح الجنان، زيارت امام حسين عليه السلام در شبهاي عيد فطر و قربان.